loading...
سایت تفریحی و سرگرمی پاتوق پارسی
مجله اینترنتی پاتوق پارسی

http://uploadax.com/images/57924647360126623696.pnghttp://up.patoghparsi.ir/up/bia2sms/Pictures/529167_aRgWTqQJ147740.jpg


https://rozup.ir/up/tak3da-music/Pictures/85459743917593663358.gif


http://miladupload.tk/uploads/miladupload.tk1365147870282.gif



http://uploadax.com/images/08779301451776478732.gif
 

آخرین ارسال های انجمن
Abolfazl Lotfi بازدید : 116 یکشنبه 10 آذر 1392 نظرات (0)

 

گاهی دوستان و همسالان، به نوجوان فشار می آورند استفاده از محصولات هرزه نگاری را امتحان کند.

دستیابی به تصاویر و فیلم های غیراخلاقی یا همان هرزه نگاری در سنین پایین، یعنی کودکی و نوجوانی، امروزه، آن هم با توجه به فناوری های جدید مانند اینترنت، از مباحث بسیار جدی و نگران کننده است که خانواده ها وسایر اقشار فرهنگی و فرهیخته جوامع، به خصوص متخصصان علوم رفتاری و روانشناسان را به چالش کشیده و نگران ساخته است.

در این مطلب قصد داریم شما را با دلایل هرزه نگاری و پیامدهایی که این پدیده می تواند بر روی کودکان و نوجوانان داشته باشد، آشنا کنیم. در پایان نیز چند راهکار برای والدین خواهیم داشت.

آمارها نشان می دهد افراد دوازده تا هفده ساله از گروه های عمده مراجعه کننده به محصولات حاوی هرزه نگاری هستند. برخی آمارها نیز بیان می دارند متوسط اولین سن مراجعه کننده به محصولات هرزه نگاری یازده سال است، که این سن نیز در حال کاهش است. در واقع این محصولات تبدیل به اولین و ساده ترین مسیر برای دریافت اطلاعات و آموزش جنسی این دامنه سنی شده؛ در حالی که این تصاویر و فیلم ها، از هرگونه آموزش و بیان واقعیت ها و مسائل بهداشتی خالی است و کودکان و نوجوانان را در معرض خطرهای جسمی و روانی قرار می دهد.

برخی از این آسیب ها و خطرات عبارتند از:
شکل گیری عقاید و نگرش های غلط جنسی: محصولات هرزه نگاری، به صورت اغراق آمیز و غیرواقعی رابطه جنسی را نشان می دهند؛ در نتیجه باعث می شوند کودک و نوجوان، که هنوز نگرش و اطلاعاتی نسبت به امور جنسی ندارد، به صورت کامل این عقاید و باورهای غلط را قبول کند و در واقع این تصاویر و محتوا را به عنوان الگوی درست رابطه جنسی بپذیرد. بنابراین در بزرگسالی و در برخورد با واقعیت رابطه جنسی، دچار مشکل خواهد شد.

بلوغ جنسی زودرس: هنگامی که کودک با تصاویر و محرک های مختلف جنسی زودتر از سن مناسب خود برخورد کند، امکان بلوغ جنسی زودرس وجود دارد. این بلوغ جنسی زودرس گرچه برای پسربچه ها خوشایند است، در هر حال می تواند برای هر دو جنس آسیب ها و مشکلات فراوان خاص خود را ایجاد کند، مانند انجام رفتارهای جنسی زودهنگام، بروز هیجانات منفی ناشی از تغییرات بدنی، طرد توسط همسالان، انتظارات بیش از حد اطرافیان و والدین و ...

در معرض خشونت و تجاوز جنسی قرار گرفتن: برخی افراد بزرگسال که دچار انحرافات جنسی هستند، ممکن است از تصاویر و فیلم های محرک جنسی به طرق مختلف استفاده کنند، که هدفشان تحریک و فریب کودکان و نوجوانان است. از سویی تماشای این تصاویر باعث می شود کودک و نوجوان بیشتر در معرض برقراری رابطه جنسی قرار گیرد، که نتیجه آن خشونت و تجاوز جنسی خواهد بود. گزارش ها نیز نشان می دهد متجاوزین جنسی از تصاویر برای تحریک کودکان و همچنین متقاعدسازی و بازداری احساسات آنان استفاده می کنند.

تقلید و انجام رفتارهای جنسی: مشاهده می شود برخی از کودکان و نوجوانان پس از تماشای صحنه ها و فیلم های مستهجن، به تقلید آن اعمال با دوستان و حتی افراد کوچکتر از خود مبادرت ورزیده اند، که خود می تواند زمینه ساز بارداری های ناخواسته، ابتلا به بیماری های جنسی و حتی اعتیاد و وابستگی به رابطه جنسی شود.

ایجاد ترس و سردرگمی از مسائل جنسی: در هرزه نگاری معمولا کودکان و نوجوانان خیلی زودتر از زمان لازم و به طور نابهنگام درباره روابط جنسی اطلاعات کسب می کنند. درحالی که آمادگی لازم برای انجام چنین کاری را ندارند؛ که باعث ایجاد سردرگمی و ترس و حتی حالت تنفر نسبت به مسائل جنسی در زمان کنونی و آینده کودک می شود. حتی مشاهده می شود برخی از کودکان پس از رویارویی با این تصاویر، به شدت حالت های اضطرابی و علائمی مانند کابوس های شبانه، ناخن جویدن و شب ادراری پیدا کرده اند.

دلایل گرایش به هرزه نگاری توسط کودکان و نوجوانان
حال که با برخی از مهمترین آسیب های هرزه نگاری در دوران کودکی و نوجوانی آشنا شدید، بهتر است با دلایل گرایش به محصولات هرزه نگاری در این سنین نیز آشنا شوید. مطالعه و آگاهی نسبت به این دلایل خود می تواند قدمی مۆثر در جهت پیشگیری از هرزه نگاری کودکان و نوجوانان باشد.

کنجکاوی: اصلی ترین دلیل گرایش به هرزه نگاری در سنین پایین، کنجکاوی درباره مسائل جنسی است. در این سن فرد دوست دارد از فرآیند جنسی آگاهی پیدا کند؛ در حالی که بنا به دلایلی، افراد حتی تا سنین هجده سالگی اطلاعات درست و مدونی در مورد مسائل جنسی فرا نمی گیرند و این اطلاعات در حد مسائل دوران بلوغ آن هم توسط معلمان باقی می ماند. در حالی که نوجوان در اوج فشار جنسی است و رویدادهای جنسی را حس می کند، به غیر از دوستان خود به دنبال منابع دیگری می گردد و این منابع اگر فراهم نشود به سراغ محصولات هرزه نگاری خواهد رفت.

برخورد ناگهانی و تصادفی: برخی از کودکان و نوجوانان، اولین بار محصولات هرزه نگاری را به صورت کاملا ناخواسته و اتفاقی مشاهده کرده اند. برای مثال کودکی که با روشن کردن دستگاه های صوتی و تصویری، به ناگاه با تصاویر هرزه نگاری روبرو می شود زیرا والدینش فراموش کردند که CD یا DVD را قبلا از دستگاه خارج کنند یا نوجوانی که در جستجوی اینترنتی خود به صورت تصادفی با یک سایت هرزه نگاری آشنا می شود. این برخوردهای تصادفی و غیرقابل پیش بینی بر کودکان و نوجوانان اثرات متفاوتی می گذارد؛ برخی از آنان حالت شوک و ترس پیدا می کنند و برخی حس کنجکاوی، که باعث می شود دوباره به آن تصاویر مراجعه کنند.

حس خوب بزرگ شدن: تماشای فیلم ها و صحنه های مستهجن و موارد هرزه نگاری به نوجوانان این امکان را می دهد که به خود و دیگران، به خصوص همسالان خودشان، ثابت کنند بزرگ شده اند، زیرا تماشای این نوع تصاویر برای آنها ممنوع است و محتوای شان خاص بزرگسالان است؛ پس از این طریق، پا جای پای بزرگسالان می گذارند. این حس همراه با بیان تجربیات هرزه نگاری توسط نوجوان به همسالان و دوستان خود و اینکه توسط آنان تایید شود، تقویت خواهد شد.

تقلید و فشار همسالان: گاهی دوستان و همسالان، به نوجوان فشار می آورند استفاده از محصولات هرزه نگاری را امتحان کند. این در حالی است که نوجوان از طرفی در معرض اطلاعات هیجان برانگیز دوستان خود قرار می گیرد و بر حس کنجکاوی او افزوده می شود و از طرفی توسط همسالان خود به روش های مختلف تحریک می شود. مثلا اینکه استفاده از محصولات هرزه نگاری را نشان استقلال، بزرگ شدن و هیجان برانگیز توصیف می کنند؛ در نهایت کودک و نوجوان در مقابل تصمیم «عدم استفاده» نمی تواند مقاومت کند. نتایج تحقیقات نیز نشان می دهد عمده راه آشنایی با محصولات هرزه نگاری، از طریق دوستان صورت گرفته است که این یافته تاثیر عمیق گروه دوستان و همسالان را آشنا می کند.

چند توصیه به والدین
در حالی که تصاویر محرک جنسی به روش ها و علل مختلف می تواند بر روی کودکان و نوجوانان تاثیرگذار باشد، باید به شما اطمینان دهم هر کودک و نوجوانی که تصاویر محرک جنسی را نگاه کرد،  لزوما تحت تاثیر آن قرار نمی گیرد و همه کودکان و نوجوانان به یک اندازه دچار آسیب این مقوله نمی شوند؛ زیرا تاثیر هرزه نگاری کاملا تدریجی است و اگر کودک و نوجوان شما تاکنون یک یا چند بار، با تصاویر و فیلم محرک جنسی روبرو شده است، هنوز جای نگرانی شدید نیست و می توانید مداخله ی مناسبی انجام دهید.

با فرزند خود ارتباط برقرار کنید: ارتباطی که همراه با احترام و با توجه به نیازهای نوجوان شما باشد، می تواند سپر محکمی برای جلوگیری از هر آسیب از جمله هرزه نگاری باشد. در زمینه شیوه های ارتباط با نوجوان می توانید از مشاور کمک بگیرید.

با فناوری های جدید آشنا شوید: بسیاری از روش های دسترسی فرزند شما به محصولات هرزه نگاری، فناوری های جدید مانند تلفن همراه، اینترنت و ... است، پس لازم است برای پیشگیری، با این موارد آشنا شوید.

از روش های خشن و محروم سازی استفاده نکنید: اینکه بخواهید وسایل تفریحی فرزندتان را بگیرید یا اینترنت او را قطع کنید، چاره کار نیست؛ زیرا نوجوان احساس حقارت می کند و برای این مسائل هم کنجکاو می شود و هم مقابله جو.

خودتان آموزش دهید: به طور کلی بیشتر پدر و مادرها نگاه خوبی از صحبت کردن درباره مسائل جنسی با کودکان خود ندارند، چه برسد به صحبت کردن درباره هرزه نگاری. والدین باید آگاهی خود را در این زمینه ارتقا ببخشند و تا آنجایی که می توانند به فرزندان خود آموزش های درست را بدهند تا ضمن پیشگیری، اطلاعات صحیح و واقعی به فرزندشان بدهند.

منبع : مجله سپیده دانایی

Abolfazl Lotfi بازدید : 187 یکشنبه 07 مهر 1392 نظرات (0)

 

روزهای کودکی که به آخرش نزدیک می‌شود، وقتی قرار است فرد به دنیای بزرگسالی قدم بگذارد، به تدریج نوجوانی را تجربه می‌کند. دورانی که مهم‌ترین اتفاقش، بالغ شدن است. درست است که از قدیم گفته‌اند عجله کار شیطان است اما گاهی برخی چیزها در زندگی‌مان با‌عجله اتفاق می‌افتند و این دست ما نیست، یکی از این اتفاقات نابه‌هنگام بلوغ زودرس است.

بلوغ زودرس
بلوغ دوره‌ای است که فرد برای زندگی پخته می‌شود و به توانایی‌های فیزیکی‌، روانی‌، جنسی و اجتماعی دست پیدا می‌کند. اما مهم‌ترین توانایی که فرد به آن می‌رسد، بلوغ جنسی است و از این جهت مهم‌ترین است که در ظاهر فرد نیز نمود پیدا می‌کند و در نحوه‌ی رفتار و تعامل با دیگران موثر است و از طرفی بلوغ‌های دیگر را هم تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

بلوغ جنسی در سنین ثابتی اتفاق می‌افتد. البته منظور از ثابت این نیست که همه‌ی دختران در 10 سالگی بالغ می‌شوند و پسران در 13 سالگی، بلکه با یک فاصله‌ی زمانی دو الی سه ساله، این اتفاق می‌افتد. مثلاً می‌گویند دختران بین 9 تا 12 سال و پسران بین 11تا 14 سال‌. این سنین در کشورهای مختلف با توجه به شرایط ژنتیکی افراد و همچنین تغذیه و روابط اجتماعی آن منطقه‌، متفاوت خواهد بود.
 
تشخیص بلوغ زودرس؛
اول از همه باید بدانید که هر تغییر بدنی به معنی بلوغ زودرس نیست. گاهی علائمی بروز می‌کند که مقدمه‌ی بلوغ طبیعی فرد است. در پسران بزرگ شدن بیضه‌ها و همچنین بلوغ سایر اجزای تناسلی و در دختران رشد سینه‌ها و شروع عادت ماهانه از جمله علائم قابل توجه است.


چرا فرزندم زود بالغ شده؟
برای بلوغ زودرس دلایل عمده‌ای وجود دارد که در اغلب موارد نگران‌کننده است و گاهی نیز باید به پزشک مراجعه شود. از جمله‌ی این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛

* در اغلب موارد این اتفاق جنبه‌ی ژنتیکی داشته باشد و در دیگر اعضای همجنس خانواده نیز دیده ‌شود.

* گاهی ممکن است به دلیل یک مشکل جدی در دستگاه عصبی مرکزی مثل تومور، بلوغ زودرس اتفاق بیفتد.

* تغذیه و اضافه وزن هم بی‌تاثیر نیست. البته طبق تحقیقات، اضافه وزن در دختران و کمبود وزن در پسران می‌تواند به این مشکل بی‌انجامد.

* یکی از عوامل مهم ایجاد بلوغ زودرس، محرک‌های مهار نشده‌ی محیطی است. کسی که فیلم‌های نامناسب دارای صحنه‌های غیراخلاقی می‌بیند، برای بلوغ زودرس مستعد می‌شود.
 
مشکلات بلوغ‌های عجول
وقتی فرزند‌تان زودتر از زمان بالغ شود‌، مشکلاتی در زندگی‌اش ایجاد خواهد شد که شما به عنوان والدین او باید از آنها با خبر باشید و به او کمک کنید.

*بعد از بلوغ رشد قد، خیلی کم بوده و فردی که زود بالغ می‌شود‌، کوتاه قد می‌ماند.

*فرد با دیدن علایم بلوغ دچار اضطراب شده و حتی گاهی فکر می‌کند، بیمار است. خیلی از پسرها تا مدت‌ها گمان می‌کنند دچار بیماری سختی هستند. فرزندی که در سن کم این تغییرات را مشاهده می‌کند‌، هنوز کودک است و ترسش از یک نوجوان بیشتر خواهد بود. بعلاوه چون شما انتظار بالغ شدنش را نداشته‌اید، هیچ آموزشی در این زمینه ندیده است.

*احساس ناهمگونی با همسالان باعث آزار روحی شده و حتی ممکن است به افت تحصیلی منجر شود.

چه باید کرد؟
*از کودکی حواس‌تان به تغییرات جسمی و رفتاری فرزندتان باشد. با برخی توضیحات مناسب با سنش‌، او را کمی آماده کنید که اگر چنین اتفاقی برایش افتاد خیلی دچار ترس نشود.

*اگر فرزندتان زودتر از حد معمول به بلوغ رسیده است‌، باید با پزشک مشورت کنید. او با انجام معاینات و آزمایش‌های مختلف می‌تواند علت آن را تشخیص دهد و با دارو‌درمانی و روش‌های تغذیه‌ای مناسب به رفع مشکل کوتاه قدی کمک کند.

*با ایجاد یک محیط سالم در خانه و نظارت برمدرسه و گروه دوستان‌، فرزندتان را در معرض تحریک قرار ندهید.

*با او روابطی گرم و صمیمی داشته باشید و کمک کنید تا بتواند حرف‌هایش را به شما بزند.

*حواس‌تان به اعتماد به نفس فرزندتان باشد که بخاطر این موضوع آسیب نبیند. او نباید احساس گناه کند.

همچنین توضیحات شما و همدلی‌تان می‌تواند به حفظ احساس ارزشمندی در او بی‌انجامد.

و در انتها به گفته‌های دکتر زهرا بهبودی‌مقدم، عضو هیات علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران اشاره می‌شود که نقش معلمین را در آگاهی‌رسانی به فرزندان موثر می‌داند و می‌گوید: «به نظر من آنچه مهم است، آموزش به معلم‌هاست. معلم‌های ما ممکن است آگاهی چندانی نداشته باشند. لازم است کلاس‌های دوره‌ای برای معلم‌ها گذاشته شود که معلم بداند با دختری که در این سن است چطور باید برخورد کند و چه صحبتی باید با او داشته باشد. این‌قدر بتواند ارتباط خوب و دوستانه برقرار کند که بچه به او اعتماد کند. بچه‌ها در این سن به معلم‌های خودشان خیلی زیاد اعتماد و علاقه دارند. ارتباط معلم با او بسیار موثرتر از متخصص و یا کارشناسی است که یک‌بار در مدرسه حضور پیدا می کند و می‌رود.»
منبع : آستان مهر

Abolfazl Lotfi بازدید : 188 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

هیجان ها از بزرگ ترین نعمت های الهی اند که در انسان به ودیعه نهاده شده، زندگی بدون آنها بی روح، تیره و ماشینی می نماید. و سلامت عقلی و روانی انسان ها تا حد زیادی به سلامت هیجانی وابسته است.

 

خشم یکی از نیرومند ترین هیجان هاست. همچون انباری از باروت است که ممکن است با یک جرقه منفجر گردد و به آتشفشانی می ماند که با گدازه های خود خانمان روابط بین فردی و فرد را به آتش می کشد.البته همیشه باید بین خشم سالم و خشم بیمارگونه تفاوت گذاشت که اولی برای تداوم زندگی سالم ضرورت دارد و دومی مانعی در راه پیشرفت و تکامل انسان است و نه تنها مشکلی را حل نمی کند،بلکه بر شدت خشم نیز می افزاید. با توجه به پژوهش های انجام شده آنچه مسلم است این است که شمار کسانی که با خشم خود برخورد نادرست می کنند، به مراتب از شمار کسانی که با آن برخورد درست می کنند، بیشتر است. شواهد بسیاری نشان می دهند، افرادی که در زمینه احساسات و عواطف خود قوی و چیره دست هستند، یعنی احساسات خود را به خوبی کنترل می کنند و احساسات دیگران را درک کرده اند و با آنها به خوبی کنار می آیند، در هر زمینه زندگی خود، خواه روابط خصوصی و خانوادگی و خواه در مراودات سیاسی و اجتماعی از مزیت خوبی برخوردارند. شناخت هیجان ها به ما قدرت تحلیل و کنترل می دهد و هر قدر این شناخت بیشتر باشد به سوی مدیریت و کنترل عواطف و بهبود روابط بین فردی جلوتر رفته ایم و در مجموع گام بزرگی در موفقیت زندگی خود در ابعاد گوناگون برداشته ایم.

 

اما آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده اید که چگونه در هنگام عصبانیت با آن مواجه شوید و بتوانید این نیروی عظیم و گریز ناپذیر را در خود مهار کنید؟؟؟

 

** یکی از عواملی که به ما کمک می کند تا در مدیریت خشم، موفق باشیم، آگاهی از تظاهرات فیزیولوژیکی خشم است. خشم مثل دیگر هیجان ها تظاهرات جسمانی و فیزیولوژیکی ویژه خود را دارد .وقتی کسی عصبانی می شود، سازو کار تولید استرس در بدن او فعال می شود که تغییرات بیولوژیکی بسیاری در او به دنبال خواهد داشت.غده آدرنال هورمونی به نام آدرنالین تولید می کند که با تبدیل گلیکوژن ذخیره شده در کبد به قند خون، به فراهم کردن انرژی آنی در بدن کمک می کند.تنفس تند تر می شود تا اکسیژن بیشتری به بدن برسد.میزان ضربان قلب افزایش می یابد تا گردش خون تسریع شود. تعریق افزایش و مقاوت پوست کاهش می یابد. افزایش ضربان قلب، افزایش فشار خون و افزایش فعالیت غدد درون ریز عواملی هستند که در درازمدت تاثیرات منفی عدیده ای بر دستگاههای مختلف بدن از قبیل قلب و عروق، ایمنی و هاضمه بر جای می گذارند. بنابراین زمانی که این گونه تظاهرات خشم را در خود مشاهده کردید از گفتگو دست بردارید و آن را به زمان دیگری موکول کنید. چرا که نیروی عقل در هنگام عصبانیت از وجود شخص رخت برمی بندد. در نتیجه فرد عصبانی به شدت احساساتی و برانگیخته می شود. او خود نمیداند که چه می کند و چه می گوید و هیچ کاری از او بعید نیست.

نیرومند ترین هیجان,خشم و پرخاشگری

خشم و پرخاشگری پلی است که از روی تفکر منطقی و عاقلانه عبور می کند و نتیجه گیری فرد خشمگین، کاملاً عاری از منطق و استدلال است.وقتی خشم و عصبانیت افزایش یابد، بحث دیگر نوعی تبادل اطلاعات نیست. بلکه به کشمکش لفظی تبدیل می شود که می تواند روحیه ی شخص را کسل کند. وقتی علامت خشم مختصر بروز می کند، گفتگو را متوقف یا موضوع آن را عوض کنید. و بحث خود را به هیچ وجه، حتی به شیوه ی منطقی ادامه ندهید.

 

** یکی دیگر از راهکارهای کنترل خشم مرحله آرام کردن آن است. در این مرحله با کلمه و واژه های تسکین دهنده خود را آرام کنید. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که شما نه تنها در قبال اعمال ظاهری خود مسئول هستید، بلکه روحیات درونی خود را هم باید پرورش دهید. پس بکوشید به هنگام خشم خود را تسکین دهید و احساسات خود را مهار کنید.

 

** شمردن اعداد یک فعالیت ذهنی است که احتیاج به تمرکز ندارد. دنبال کردن یک سری از اعداد، می تواند حواس ما را از موقعیت خشم برانگیز پرت کرده و بدین ترتیب توان خنثی کردن خشم در ما افزایش یابد.

 

** خشمتان را به شیوه ای سازنده و خلاق ابراز کنید.ابراز کردن خشم به این معناست که در بیان خشم خود جسور و منطقی باشید نه پرخاشگر. این روش منطقی ترین راهکار برای ابراز خشم است. برخی افراد با خشم خود برخورد انفعالی می کنند. و آن را به بدن خود منتقل می سازند. این افراد کسانی هستند که احساسات خشم خود را آشکارا نشان نمی دهند و به جای آن از بیم آنکه مبادا مورد تایید و تصدیق دیگران واقع نشوند آن را بروز نمی دهند و پنهان می کنند. و یا بر عکس عده ای آن را انفجاری بروز می دهند و منجر به آسیب های جبران ناپذیری برای خود و دیگران می شوند.

 

اما ابراز صحیح خشم و جسور بودن به این معنا نیست که قلدر باشید و به دیگران زور بگویید، بلکه به این معناست که برای خودتان ارزش قائل باشید و با احترام رفتار کنید و مشکلتان را از راه منطقی حل کنید. اما به یاد داشته باشیم که اولاً قاطعیت مهارتی است که تسلط بر آن دشوار است. چرا که بسیاری از ما یاد نگرفته ایم که از آن در زندگی روزمره استفاده کنیم، قاطعیت شیوه ای است که ما را موظف می کند بر خلاف روش های اتوماتیک گذشته رفتار کنیم. ثانیاً قاطعیت یک مهارت ذاتی نیست، بلکه می توان آن را یاد گرفت و افزایش داد.

 

**ورزش کنید، چرا که فعالیت جسمی به شما کمک می کند که عصبانیت شما طول مدت کوتاه تری داشته باشد. با افزایش توان جسمی قدرت غلبه شما بر عصبانیت بیشتر می شود.

 

و نکته آخر اینکه فراموش نکنیم عوامل ایجاد کننده پرخاشگری و خشم همیشه وجود دارند و خشم را نمی توان کاملاً از صفحه زندگی پاک کرد ولی می توان با کنترل کردن خشم و مهار کردن پرخاشگری از تاثیر زیان بار آن بر خود و دیگران کاست.

منابع:1-چه کسانی با خشم برخورد مناسب ندارند- ترجمه مهدی قراچه داغی

2- خشم خود را مهار کنیم- دکتر منصور اشرافی-دکتر مرتضی اشرافی

3- کنترل خشم- سید رحیم حسینی

4- مهارت های زندگی –حسین ناصری

5- کنترل عصبانیت- م- ک- گوپتا- مترجمه مهندس ماندانا دانش/تبیان

Abolfazl Lotfi بازدید : 153 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 

اگر جزء آن دسته از آدم هایی هستید که همیشه یک عالمه چیز هست که می خواهند تجربه کنند و یاد بگیرند پس شما آدمی با علایق بیشمار هستید ، ما به شما می گوییم که چطور به عنوان زنی که دارای علایق بیشمار است به زندگی خود ادامه دهید و همواره موفق باشید!

 

آیا تجربه داشتن مشاغل گوناگون را داشته اید ولی هنوز شغل دلخواهتان را نیافته اید؟

آیا علایق گوناگونی دارید و با توجه به این گوناگونی علایق، یافتن شغلی که بتواند شما را راضی کند غیر ممکن می دانید؟

آیا از اینکه شاید هرگز نتوانید حرفه موفقی داشته باشید می ترسید؟

 

اگر اینطور است پس شما دارای یک فرصت خوب هستید، چون شما از آن دسته از افرادی هستید که علایق بیشمار را تجربه می کنند.

 

افرادی که دارای علایق بیشمار هستند ، امیال گوناگونی دارند، چنین افرادی مانند اسفنج اطلاعات جدید را جذب خود می کنند و تا آنجا که می توانند دانش خود را در مورد یک پدیده یا موضوع جدید بالا می برند و بعد به سرعت، تمام علاقه خود نسبت به آن چیز را از دست می دهند. این دسته از افراد خواهان تغییر و تنوع هستند و داشتن تنها یک شغل برای چنین شخصیتی مناسب نخواهد بود.

 

این افراد همواره نگرانند با انتخاب اشتباه یک شغل، موقعیت شغلی بهتری را از دست بدهند.

 

شما به عنوان کسی که دارای چنین شخصیتی است وقتی با موارد گوناگون فرصت های شغلی مواجه می شوید چه کار می کنید؟ آیا مجبورید از میانشان تنها یک گزینه را انتخاب کنید؟ یا آیا فکر می کنید انتخاب همه آن ها امکان پذیر است؟ بله، حتما امکان پذیر است! اما انجام چنین کاری نیازمند برنامه ریزی است، شما باید در این زمینه با خود صادق باشید و خود را درگیر انتظاراتی که دیگران از شما دارند نکنید.

 

خوشحال باشید از اینکه جهان شما را به عنوان زنی با علایق بیشمار انتخاب کرده است! در ادامه به راهکارهایی اشاره می شود که می تواند با دارا بودن چنین شخصیتی به موفقیتان کمک کند.

علایق بیشمار,سرگردانی درعلایق بیشمار

1. سازمان دهی و برنامه ریزی از دوستان شما به حساب می آیند.

شما برای پر کردن ساعت های زود گذر روزانه تان با ایده های بیشماری مواجه می شوید، پس باید با دقت زمانتان را مدیریت کنید تا بتوانید برای علایق گوناگونی که دارید زمانی اختصاص دهید. زمان خود را صرف کارهایی که خارج از تعهدتان است نکنید، هوشیار باشید که وقتتان صرف چه کارهایی می شود و زمانی را در روز به علایق و سرگرمی هایتان اختصاص دهید. همچنین از آنجا که زمان خود را صرف کارهایی می کنید که برایتان اهمیت دارند، این اقدام به شما کمک می کند تا خودتان را بسنجید و ببینید تا چه حد در مورد موضوعی جدی هستید.

 

2. زمان اوقات فراغت خود را به حداکثر برسانید

لازم نیست به دنبال شغلی باشید که تمام فعالیت های مورد علاقه تان در آن گنجانده شده باشد. اگر دارای شغلی هستید که هم تراز با ارزش یا علاقه تان نیست ممکن است به فکر تغییر شغلتان برآیید، اما بدانید که به سادگی و بدون تغییر شغل می توانید تغییر را وارد زندگی تان کنید. فقط کافی است مرکز توجهتان را تغییر دهید و از زمان های قبل از ساعت کاری، ساعت صرف نهار و تعطیلات آخر هفته استفاده کنید و به علایقتان بپردازید.

 

3. قبل از خرید به راه های دیگر هم فکر کنید

یکی از ویژگی های بارز افرادی که علایق بیشمار دارند ابتلا به "سندرم 'bright shiny object " است. طوریکه ناگهان همراه با هیجان عنان گسیخته خود را درگیر تجربیات تازه می کنند و به محض جلب توجه کردن موردی جدید، هیجان و علاقه خود را نسبت به موارد قبلی از دست می دهند. ممکن است این رفتار برایتان هزینه های زیادی در پی داشته باشد: خانه ای پر از پروژه های نیمه تمام، وسایل خاصی که تنها یک بار مورد استفاده قرار گرفته اند، پرداخت هزینه های حق عضویت، بدون اینکه از امکاناتش استفاده ای کرده باشید. دفعه بعد که احساس کردید نیاز به تجربه مورد جدیدی دارید به دنبال تجربه ای در مقیاس کوچکتر و با ریسک کمتر باشید.

 

4. اطراف خود را پر از افرادی کنید که مثل شما علایقی چندگانه دارند

ارتباط با افرادی که مثل شما نمی اندیشند موجب می شود در میانشان وصله ناجوری به نظر بیایید. تلاش کنید از طریق شبکه های اجتماعی با افرادی مثل خودتان آشنا شوید . علاوه براین، گسترش دادن روابط اجتماعی تان برایتان مفید خواهد بود چون به عنوان فردی با علایق بیشمار دائما در معرض تغییر شغلتان قرار می گیرید پس داشتن روابط زیاد در یافتن شغل جدید به شما کمک خواهد کرد.

 

5. در تعریفی که از "شغل" دارید تجدید نظر کنید

به جای داشتن تنها یک شغل، به طور همزمان چند کار پاره وقت که موجب ارضای علایقتان می شود داشته باشید. همچنین می توانید برای خود کاری ایجاد کنید که فصلی نباشد تا به این طریق در طول سال علایق مختلف خود را دنبال کنید. قطعا چنین مشاغلی متفاوت از آن هایی خواهد بود که دوستانتان بدان مشغولند، ولی مسلما چنین قضیه ای نباید برایتان اهمیت داشته باشد؟ با خود صادق باشید، شاید کاری را که انتخاب کرده اید خیلی درآمد بالایی نداشته باشد یا کمک شایانی در رسیدن به اهداف بالاتر نکند. دست از رقابت با سایرین بردارید و شغلی را برگزینید که کاملا مناسب خودتان باشد.

 

6. مراقبت از خودتان در اولویت قرار دارد

ذهن فردی با علایق بیشمار همیشه با سرعت زیادی مشغول فعالیت است، پس مطمئن شوید زمانی برای استراحت به خود اختصاص می دهید. متوجه زمان هایی باشید که در طول آن، آن دسته از فعالیت هایی که در شرایط عادی موجب لذت و سرزندگیتان می شوند، موجب خستگی تان می شوند، بنابراین در آن زمان ها به خود استراحت دهید. با مدیریت ماهرانه زمانتان می توانید فرصت تجربه چیزهای جدید را محدود تر کنید و به این طریق، هر زمان که لازم بود میزان فعالیتتان را کمتر کنید تا دچار خستگی نشوید. و فراموش نکنید علایق و سرگرمی هایتان هیچ تاریخ انقضایی ندارند پس برای پرداختن به آن ها عجله نداشته باشید.

منبع:آی بانو

Abolfazl Lotfi بازدید : 180 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 

آیا همانقدر که دیگران شما را باهوش و با استعداد و موفق تصور می کنند خود را باهوش می دانید؟ اگر پاسختان منفی است احتمالا به سندرم ایمپاستر مبتلا هستید.

 

چگونه سندرم ایمپاستر موجب کاهش پتانسیل و توانایی شما می شود

سندرم ایمپاستر ویژه افراد موفق است. بسیاری از افراد توانمند و تیزهوش علی‌رغم قابلیت‌ها و موفقیت‌های روز افزون هیچ احساس مثبت درونی به توانمندی‌ها و قابلیت‌های خود ندارند بلکه معتقدند دیگران را به گونه‌ای فریب داده‌اند. به عبارت دیگر این سندرم را می‌توان به عنوان مجموعه‌ای از احساسات عدم کفایت تعریف کرد که از این باور نشات می‌گیرد که فرد ناشایست بوده و قابلیت انجام کار را ندارد.

 

آیا همانقدر که همکارانتان شما را باهوش و با استعداد تصور می کنند خود را باهوش می دانید؟ اگر پاسختان منفی است احتمالا به سندرم ایمپاستر مبتلا هستید. مطالعات نشان داده است حدود 70 درصد از افراد فکر می کنند در حال فریب دادن دیگران هستند و بالاخره روزی دستشان رو می شود. به همکارانتان در محل کار نگاهی بیندازید، آیا زنانی را می بینید که آرزو دارید مانند آن ها باشید؟ اگر چنین است پس احتمالا آن ها آن دسته از افرادی هستند که به این سندرم مبتلا هستند.

 

درحالیکه در مردان هم همانقدر احتمال ابتلا به این سندرم وجود دارد، با این حال احتمالا کمتر در دام آن گرفتار می شوند . بسیاری از زنان مبتلا به این سندرم، تا زمانی که مطمئن نباشند از عهده انجام کارشان بر می آیند دست از فعالیت بر می دارند، درحالیکه سایر مبتلایان سعی می کنند به قله های موفقیت دست بیابند اگرچه در این راه دو برابر بیشتر از دیگران تلاش می کنند تا به همه ثابت کنند لایق چنین جایگاهی هستند اما مرتبا مراقب تهدید هایی هستند که فکر می کنند ممکن است متوجه کارشان شود.

 

سوزان مرسیر که عضو هیئت مدیره شرکت تبلیغاتی جرج پاترسون بود از آنجا که تصور می کرد شاید به خوبی از عهده وظایفش بر نمی آید از این سمت کناره گیری کرد. وی می گوید:" هرگز مطمئن نبودم آنچه را که از من انتظار می رود به خوبی انجام می دهم یا نه، به همین خاطر تصور می کردم نقش خود را به خوبی ایفا نمی کنم." وی پیش از آنکه اخراج شود خودش از سمتش کناره گیری کرد.

 

مرسیر در حال حاضر مشاور "تغییر رفتار" است و در این حرفه تلاش می کند به افراد و سازمان ها کمک کند تا درگیر محدودیت هایی که سندرم ایمپاستر برایشان ایجاد می کند نشوند. وی می گوید وقتی در محیط کاری با سندرم ایمپاستر مواجه می شویم دو سوال مطرح می شود:

 

1. وقتی مبتلا به سندرم ایمپاستر می شویم چه اتفاقی برایمان می افتد؟

وقتی فکر می کنید در حال فریب دادن دیگران هستید بزرگترین ترسی که در وجودتان پدید می آید این است که دیگران پی به فریبکاری شما ببرند. درنتیجه آن، از خودمان جدا می شویم، هوش و استعداد خودمان را انکار می کنیم و وقتی خودمان باور به خود را از دست می دهیم دیگران هم به مرور ظاهر حرفه ای مان را زیرسوال می برند. و این طرز تفکرمان ممکن است ما را وادار کند تا بر مبنای قضاوت نادرستمان تصمیماتی را در مورد شغل و زندگیمان بگیریم و به دنبال آن راهی را انتخاب می کنیم که راحت و بی دردسر باشد که مبادا دوباره نسبت به خودمان چنین حسی پیدا کنیم و در این راه سعی نمی کنیم خودمان را به خود و سایرین ثابت کنیم و بر این ترس فائق بیاییم.

 

2. چه اتفاقی برای سازمان ها رخ می دهد وقتی کارمندانشان احساس می کنند در حال فریب دیگران هستند و موفقیتشان را به خود نسبت نمی دهند؟

کارفرمایان خواهان آن هستند که کارکنانشان تا حد زیادی تلاش کنند و ایده هایشان را به دور از این تصور که شاید مورد قبول قرار نگیرد، مطرح کنند چرا که در این صورت است که نوآوری شکل می گیرد و در پی آن موفقیت به دست می آید. کارکنانی که به ارزشمند بودن حضورشان چندان اعتقادی ندارند هرگز نمی توانند خواسته کارفرمایان را عملی کنند. چنین افرادی همان کسانی هستند که سرشان را پایین می اندازند و دعا می کنند در محیط کاری کسی به آنها پیله نکند. سندرم ایمپاستر تاثیر بدی بر روی کار و حرفه می گذارد.

 

پس با این شرایط چطور می توان از شر سندرم ایمپاستر خلاص شد و به پتانسیل و توان خود در محیط کاری ایمان آورد؟ و چگونه کارفرمایان می توانند به کارکنان خود در راه موفقیت کمک کنند؟ در ادامه توصیه های مرسیر آمده است:

 

• به عالی بودن فکر نکنید.

حتی اگر عالی هم نباشید چیزی را از دست نداده اید. تنها به فکر گام بعدی در کار خود باشید و ببینید در نتیجه آن چه چیزی رخ می دهد.

 

• به خاطر موفقیت هایی که به دست آورده اید خود را تشویق و تحسین کنید.

از پیروزی هایی که به دست آورده اید لذت ببرید و زمانی را که در حال به دست آوردن آن پیروزی ها بودید در ذهن خود مرور کنید.

 

• مثل تفلون باشید.

مثل تفلون اجازه دهید انتقادات و عدم پذیرش دیگران درونتان سر بخورند و از شما عبور کنند بی آنکه جذبتان شوند و بی آنکه ارزش ها و توانایی های ذاتیتان را زیر سوال ببرند.

 

• هر زمان که لازم بود سوال بپرسید و درخواست کمک کنید.

تصور نکنید با این کار احمق تصور می شوید بلکه برعکس میزان تعهدتان به کار به اثبات می رسد.

 

• مراقب برداشت هایی که از اتفاقات دور و برتان می کنید باشید.

از خودتان بپرسید: آیا آن گفته یا رفتار واقعا به همین معنی است که من برداشت کرده ام یا می توان تعابیر بهتری هم داشت؟

 

• اینکه گاهی فکر کنیم در حال فریب دیگران هستیم چندان هم بد نیست.

ولی وقتی این فکر مانع فعالیت هایمان شود و ما را از رسیدن به موفقیت باز دارد اصلا خوب نیست.

منبع:آی بانو

Abolfazl Lotfi بازدید : 158 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 

استرس یکی از مهم‌ترین علل بروز اختلالات جسمی و روانی است؛ بررسی‌های گوناگون نشان دهنده این است که 70 تا 90 درصد بیماری‌ها با استرس ارتباط دارند؛ فهرست بیماری‌های ناشی از استرس، سرطان، بیماری قلبی، آسم و میگرن را در برمی‌گیرد.

 

علل فیزیکی محیطی و اجتماعی استرس را اصطلاحاً عوامل استرس زا گویند؛ برخی استرس را پاسخ غیراختصاصی بدن به هر موقعیتی می‌دانند که نیاز به سازگاری داشته باشد؛ خواه موقعیت خوشایند باشد (ارتقای شغلی) و خواه ناخوشایند (اخراج ازکار)؛ البته یافته‌های جدید نشان می‌دهد که بین استرس ناشی از موقعیت مطلوب و نامطلوب تفاوت‌های فیزیولوژیک وجود دارد.

 

استرس با سلامتی و عملکرد ارتباط دارد؛ مقادیر کم آن موجب بهبود سلامتی و عملکرد می‌شود و مقادیر زیاد آن سلامتی را به خطر انداخته و عملکرد را دچار اختلال می‌کند.

 

چه عواملی استرس ایجاد می‌کنند؟

عوامل ایجاد کننده استرس را می‌توان به دو دسته بیرونی و درونی تقسیم کرد؛ مهم‌ترین عوامل استرس زای بیرونی عبارتند از مشکلات زندگی (مشکلات اقتصادی، ناامنی شغلی، کار طاقت‌فرسا) و دگرگونی‌های زندگی (مرگ همسر، فرزند یا والدین، ازدواج، طلاق و مهاجرت)؛ اگر استرس از حد معینی فراتر رود به پریشانی تبدیل می‌شود و سلامتی و عملکرد فرد دچار اختلال می‌شوند.

 

باورهای نادرست

باورهای غیرمنطقی و ناسازگارانه از مهم‌ترین عوامل استرس زا محسوب می‌شود؛ به‌عنوان مثال از دست دادن شغل یک رویداد فعال‌کننده است. یعنی فردی که شغلش را از دست داده از حالت آرامش و بی‌اعتنایی خارج شده و برای مقابله با این تغییر فعال می‌شود. باورهایی که در ذهن فرد وجود دارد نقش مؤثری در افزایش یا کاهش استرس و همچنین اقدامات فرد برای مقابله با عامل استرس زا ایفا می‌کند. باور به اینکه «هرگز چنین شغلی را دوباره به دست نخواهم آورد» با پیامد احساس ناکامی شدید و احتمالاً افسردگی ناشی از آن همراه خواهد شد اما اگر باور فرد این باشد که «با تلاش بیشتر احتمالاً شغل بهتری به‌دست می‌آورم» با پیامدهای روانشناختی مساعدتری مواجه خواهد شد.

 

برخی از رایج‌ترین باورهای غیرمنطقی عبارت‌اند از:

1- اجبار به جلب تأیید همه مردم ( باید به‌گونه‌ای رفتار کنم که مورد تأیید همه باشد.)

 

2- اجبار به کسب مهارت و شایستگی در سطح بالا ( باید حداقل در یک زمینه مهارت فوق‌العاده داشته باشم.)

 

3- توقع اینکه رویدادها مطابق میل فرد باشند (نمی‌توانم مخالفت و ممانعت را تحمل کنم.)

 

4-توقع اینکه دیگران همیشه منصفانه رفتار کنند.

 

5- باور به اینکه کنترلی بر عوامل ایجاد کننده فشار وجود ندارد (نمی‌توانم فشارهای زندگی را کاهش دهم.)

 

6- باور به اینکه اجتناب از مسئولیت بهتر از قبول آن است.

 

باور به اینکه رفتارهای فعلی تحت تأثیر رویدادهای ناخوشایند گذشته است در واقع یکی از مهم‌ترین راه های تعدیل استرس تغییر و اصلاح باورهای غیرمنطقی و ناسازگارانه است.

 

شیوه‌های تعدیل استرس

مقابله با استرس و تغییر سبک زندگی نقش مهمی دارند.

 

آگاهی از استرس

این مرحله شامل مشخص کردن و شناسایی دقیق عوامل استرس زا است؛ در این مرحله تمام افکار مرتبط با عوامل استرس زا شامل نگرانی‌ها، ناآگاهی‌ها باید به صورت یک فهرست تهیه و تنظیم شوند. سپس علت استرس زا بودن هر یک از موارد مورد بررسی قرار گیرد و اگر ادراک عوامل استرس زا منفی‌نگرانه و یا دفاعی باشد و مانع حل مشکل توسط شخص شود، باید مجدداً مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد.

 

ارزیابی مجدد شرایط

ارزیابی مجدد شرایط یعنی ایجاد دیدگاه و باور جدید در ذهن، که مناسب‌تر و سازگارانه‌تر باشد. در این مرحله باورهای دیگری که بی‌طرفانه یا ترجیحاً مثبت‌اندیشانه هستند برای حل مسئله به خدمت گرفته می‌شوند.

 

باید به‌خاطر داشت که ارزیابی مجدد یک فرایند، به معنی سرکوب هیجانات یا دلیل‌تراشی نیست بلکه تشخیص صحیح این نکته است که بر چه عواملی در زندگی کنترل داریم و چه عواملی خارج از کنترل ما هستند.

 

پذیرش و جایگزینی

در این مرحله باورها و عقاید جدید در الگوهای تازه تفکر جایگزین باورهای قدیمی و کهنه می‌شوند مشکل‌ترین مرحله تغییر نگرش پذیرش و به کار بستن دیدگاه های جدید درباره مشکلات است. اکثر افراد در وضعیت های قدیمی و شناخته شده احساس راحتی می‌کنند و به حفظ عادت قدیمی در تفکر و رفتار گرایش دارند اما مانند سایر مهارت ها بازسازی شناختی با تمرین و تکرار بهبود می‌یابد.

 

حمایت اجتماعی

تحقیقات نشان می‌دهند که برخورداری از حمایت های اجتماعی آثار استرس را در موقعیت‌های مختلف تعدیل می‌کند. با عنوان مثال درصد مرگ و میر در مردانی که به‌طور مرتب در گردهمایی‌های اجتماعی حضور می‌یابند خیلی پایین‌تر از گروه مشابهی است که در گردهمایی ها اجتماعی حضور ندارند، دانشجویانی که دوستان زیادی دارند نسبت به آنهایی که دوستان کمی دارند در موقع امتحان های دانشگاهی از سیستم ایمنی فعال‌تری برخوردارند.

 

با توجه به تأثیر حمایت اجتماعی بر سیستم ایمنی به‌نظر می‌رسد برخورداری از حمایت‌ها می‌تواند استرس‌های تحصیلی را کاهش دهد.

 

فنون مدیریت زمان

یادگیری فنون مدیریت زمان می‌تواند موجب حداکثر استفاده از وقت شده و عملکرد افراد را افزایش دهد. این فنون در مورد اشخاصی که مسوولیت های متعددی دارند، کاربرد بیشتری دارد. مرحله اول شامل اولویت‌سنجی است. در این مرحله باید فهرستی از تمام مسوولیت های روزانه، هفتگی و ماهانه (به‌طور جداگانه) تهیه شود. آنگاه اموری را که از اهمیت و فوریت بیشتری برخوردارند مشخص نموده و برای آنها اولویت اجرایی در نظر گرفته شود.

 

مرحله بعدی زمانبندی است. در این مرحله برای هر یک از مسئولیت ها زمان مشخص و معینی در نظر گرفته می‌شود. در صورت لزوم امور کم اهمیت حذف می‌شوند و وقت بیشتری برای اولویت‌ها اختصاص می‌یابد. پس از این مرحله، برنامه زمان‌بندی شده وارد فاز اجرایی می‌شود. برای اجرای بهتر برنامه تعیین اهداف کوتاه‌مدت، میان مدت و بلندمدت از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. همچنین می‌توان برای عملکرد مناسب و منطبق با برنامه زمانی پاداش‌هایی در نظر گرفت

منبع:سلامت نیوز

Abolfazl Lotfi بازدید : 255 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

صرف نظر از اینکه انتشار این نامه ها برای تخریب اپل صورت گرفته است، با بررسی آنها می توان متوجه شد استیو جابز مذاکره کننده بسیار زبردستی بوده است.

 

با اینکه «زاکاری سوارد» در سایت «کوارتز» که این مطلب را منتشر کرده است، می گوید این نوع مذاکره کاملا حس لجبازی جابز را نشان می دهد اما ما موافق این نظر نیستیم. این نامه ها نشانی از لجبازی ندارند بلکه نشان می دهند جابز چه فرد باهوش و زیرکی بوده است و توانسته است نامه نگاری را به سمتی پیش ببرد که در آخر برنده شود. در این مطلب بده و بستان میان استیو جابز و جیمز مرداک، پسر روپرت مرداک و تصمیم گیرنده نهایی شرکت HarperCollins را بررسی می کنیم تا متوجه شویم جابز به چه روشی توانست حرف خود را به کرسی بنشاند.

 

ماجرا به این ترتیب بوده است که: اپل و HarperCollins در مورد آوردن ای‌بوک ها به فروشگاه آی‌تیونز برای عرضه در آی‌پد با هم مذاکره می کنند. اپل قرارداد رسمی خود را ارایه کرده است. اما شرکت هارپر کولینز اشکالات مختلفی را به آن وارد کرد. اما در انتها این جابز بود که توانست آنها را متقاعد کند. روش او را نیز در پایین آورده ایم.

 

1. درک اهمیت بحث و مذاکره

با استناد به یکی از ایمیل ها، استیو جابز تلفنی با مرداک صحبت کرده بود. جابز مشغله بسیاری داشته است اما این را نیز می دانست که برخی از مذاکرات بسیار ارزشمند و مهم هستند. برای اینکه مجموعه کاملی از کتاب های الکترونیک داشته باشد باید همه ناشران مهم همچون HarperCollins را برای خودش داشته باشد. البته مساله دیگری نیز در این مذاکره دخیل بود. اینکه اگر در مقابل یک ناشر کوتاه می آمد، این به گوش دیگر ناشران می رسید و آنها نیز ادعاهای خود را داشتند. مذاکره و قرارداد فقط برای همان موضوع خاص اهمیت ندارد، بلکه تاثیری که روی دیگر قراردادها می گذارد نیز مهم است.

 

2. نشان دادن اینکه شما شرایط آنها را درک می کنید و گفتن اینکه چرا پیشنهاد شما بهتر است

جابز نیز همچون دیگران در صنعت نشر و چاپ می دانست که آمازون در تجارت کتاب الکترونیک پیشرو است. مرداک به جابز گفته بود آمازون هر موضوعی رابا قیمت 13 دلار می خرد و با قیمت 9.99 دلار می فروشد اما در سهم فروش آن کتاب ها نیز سهم دارد. با قیمت بالا خریدن و با قیمت پایین فروختن برای طولانی مدت ایده خوبی نیست و جابز نیز در پاسخ مرداک گفته بود: فرم تجارت های کنونی شرکت هایی همچون آمازون باعث فروش ای‌بوک با قیمت کمتر از ارزش واقعی شان می شود. بعلاوه، سود نگرفتن از فروش را نمی توان برای مدت طولانی حفظ کرد. به این ترتیب، هر چه صنعت کتاب های الکترونیک بیشتر رشد کند، سود کمتری نصیب توزیع کننده ها خواهد شد و شما هم باید به سود کمتر قناعت کنید و در نتیجه آنها در آینده روی شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که زیر ساخت و بازاریابی قوی دارند.

استیو جابز ,فن مذاکره,بحث و مذاکره

3. نمایش دو نوع ارزش

جابز در ایمیل های خود دو نوع ارزش را یادآوری کرده است. یکی ارزش مثبت است – چیزی که هابر کولینز در همکاری با اپل به دست خواهد آورد – و دومی ارزش منفی یا چیزی است که هاربرکولینز در عدم همکاری با اپل نصیبش می شود. به طور مثال، جابز در نامه خود نوشته است: «اپل تنها شرکتی است که در حال حاضر تاثیرگذاری بالایی دارد و ما اکنون با چهار موسسه از 6 ناشر بزرگ دنیا در حال همکاری هستیم.» از طرف دیگر او ابزاری بهتر از آمازون به هاربر کولینز پیشنهاد می دهد. از طرف دیگر نیز تهدید بسیار خفیفی می کند که اگر هابرکولینز با اپل کار نکند، از رقبای خود عقب خواهند ماند.

 

4. حسن کلام داشتن

هنگامی که مرداک نخستین نشانه های توافق را بروز می دهد، جابز همه مزیت های مثبت و منفی اپل را برایش توضیح می دهد و واقعیتی را مطرح می کند.

 

از نظر من، HC انتخاب های زیر را دارد:

•   در همکاری با اپل سهم بازار فروش کتاب های الکترونیک به 12.99 و 14.99 دلار خواهید رسید.

 

•   ادامه همکاری با آمازون با سهم فروش 9.99 دلاری. شاید در مدت کوتاه پول خوبی به دست بیاورید اما در مدت طولانی تر، آمازون به شما خواهد گفت که فقط 70 درصد از 9.99 دلار رابه شما می پردازند. در ضمن، در سهام شرکت نیز شریک خواهد شد.

 

•   با پس گرفتن کتاب های از آمازون نیز چون مشتری ها روشی برای خرید ندارند، احتمالا به طور غیر قانونی آنها دانلود خواهند کرد. اگر این روند آغاز شود دیگر به هیچ عنوان نمی تون جلوی آن را گرفت و ضرر مطلق است. به من اعتماد داشته باشید. من قبلا این مساله را به چشم خود دیده ام.

 

5. بازی احساسی

یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که تاجران انجام می دهند این است که فرض می کنند کارهایی که انجام می دهند همه باید عقلانی و منطقی باشد. اما مذاکره، فعالیتی کاملا احساسی است. بیشتر مردم از روی ناخودآگاه، ترس، طمع، نیاز و ... بحث و گفت و گو می کنند. همان طور که خواندید، جابز همه مزایا و خطرات کاری که قرار بودن انجام شود را برای هابرکولینز متذکر شد و فقط به برشمردن مزیت همکاری با اپل تاکید نداشت.

منبع:برترین ها

Abolfazl Lotfi بازدید : 134 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 

کارشناس اداره روان وزارت بهداشت،‌ گفت: در ماه رمضان افراد بر هیجانات و وسوسه های درونی خود بیشتر کنترل دارند.

 

وی افزود: به علت اینکه در ماه رمضان افراد از انجام دادن یکسری اعمال خودداری کرده و بر گفتار و خشم خود بیشتر کنترل دارند، باعث می شود تعارضات اجتماعی نیز کاهش پیدا کند و به بهتر شدن روابط اجتماعی کمک زیادی می کند.

 

به گفته افسری، روزه عامل بازدارنده از گناه و شهوت، عامل تقویت اراده، صبر و استقامت، عامل نظم و انضباط و آموزش دهنده قناعت و درمان بیماری ها و ارتقا سلامت افراد است.

 

کارشناس اداره روان وزارت بهداشت تصریح کرد: ماه رمضان فرصت خوبی برای ترک رفتارهای نادرست مانند پرخاش کردن، ادای کلمات زشت و عادات نادرست مانند سیگار کشیدن است.

 

افسری خاطرنشان ساخت: در سایه تمرین یک ماهه که این اعمال و رفتارها در طول روز کنار گذاشته می شوند، آمادگی لازم برای ترک دائمی آنها نیز فراهم می‌شود و فرد می‌بیند که توان کافی برای ترک کامل این اعمال را در سایر ایام نیز دارد.

 

وی در خصوص اثرات جسمانی روزه گرفتن گفت: تحقیقات نشان داده است در طول روزه داری دستگاه گوارش برای حدود چندین ساعت خالی می ماند و در واقع این دستگاه و سیستم اعصاب مرکزی که در هضم و جذب مواد غذایی دخالت دارند استراحت می‌کند و بعد از روزه داری به نحو بهتری اعمال خود را انجام می‌دهند و به عبارت دیگر متابولیسم بدن نرمال می‌شود.

 

کارشناس اداره روان وزارت بهداشت افزود: پیروی از یک برنامه غذایی صحیح در ایام ماه رمضان از اهمیت ویژه ای برخوردار است تا هم بتوان عادات غذایی غلط را اصلاح کرد و هم از برکات معنوی این ماه بهره برد.

منبع:فارس

Abolfazl Lotfi بازدید : 151 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

عضو هیئت مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران گفت: معمولاً در انسان شادمانی در تقابل با اندوه جلوه‌ می‌کند. کسانی که هیچ وقت اندوهی را احساس نکرده‌اند، شادی واقعی را نمی‌توانند درک کنند.

 

هیجانات انسان به دو گروه کلی تقسیم می‌شود؛ گروه اول، خلق است که عبارت است از حالت هیجانی نافذی که در کل زندگی روانی فرد متجلی می‌شود و از درون او سرچشمه می‌گیرد.

 

عضو هیئت مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران تصریح کرد: گروه دوم عاطفه و حالت هیجانی کوتاه مدتی است که واکنش نسبت به مسائل محیطی است.مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه بهزیستی و توانبخشی افزود: حالت‌های خلقی و عاطفی ممکن است تظاهرات جسمانی نیز داشته باشد یعنی تغییرات فیزیولوژیک یا تظاهر در چهره فرد.

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: به عنوان نمونه خلق یا عاطفه شاد با تبسم و خنده با افزایش تحرک مشخص می‌شود در حالی که خلق یا عاطفه افسرده به وسیله چهره در هم کشیدن، آه کشیدن، گریستن یا کاهش فعالیت حرکتی نمودار می‌شود.

 

فدائی افزود: گریستن عمدتاً نشانه‌ای از خلق افسرده یا عاطفه افسرده است و در موجودات اجتماعی از قبیل انسان، افسردگی عموماً حکایت از احساس درماندگی و دور ماندن از جمع را دارد کما اینکه در پستاندارانی نظیر شامپانزه و گوریل نیز حالت‌هایی شبیه به افسردگی انسانی ملاحظه شده است.

 

مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه بهزیستی و توانبخشی تصریح کرد: این حالت به سایر اعضای گروه نشان می‌دهد که یکی از اعضا جدا افتاده است .

 

وی در ادامه گفت: گریستن در انسان به این مفهوم است که فرد دچار افسردگی شده و نیاز به کمک سایر اعضای گروه دارد.

 

این روانپزشک ادامه داد: کارکرد گریستن در کودکان بسیار بارزتر است چرا که کودکان به واسطه گریه ناراحتی خود را به مادر اطلاع می‌دهند اما در انسان به عنوان عالی‌ترین آفریننده، اندوه می‌تواند ناشی از مسائل وجدانی و احساس گناه یا حاکی از نرسیدن فرد به معیارهای اخلاقی مورد نظر باشد.

 

عضو هیئت مدیره انجمن علمی روانپزشکان ایران افزود: انسان ممکن است به دلایل مسائل انتزاعی نیز دچار حالت اندوه و افسردگی شود و به صورت انعکاسی نیز رنج و اندوه دیگران، او را متأثر و گریان سازد بنابراین گریستن ممکن است دارای جنبه اخلاقی و عنصری از روش‌های ارتباطی گروهی نیز به شمار آید.

 

فدائی در ادامه گفت: معمولاً در انسان شادمانی در تقابل با اندوه جلوه‌ می‌کند و کسانی که هیچ وقت اندوهی را احساس نکرده‌اند شادی واقعی را نمی‌توانند درک کنند.

 

این استاد دانشگاه تصریح کرد: اندوه و گریستن تظاهری از عالی‌ترین صفات انسانی یعنی هم‌حسی، همدردی با افرادی است که مورد ظلم و بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند و واکنشی در برابر فقدان‌های مادی یا نارسایی در میل به هدفهای معنوی است.

 

مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادامه داد:‌ در عین حال گاهی در موارد موفقیت و شادمانی نیز ممکن است با گریستن افراد مواجه شویم که معمولاً علت آن یادآوری فرد از غم و غصه یا سختی‌هایی است که برای رسیدن به مقصود کشیده است.

 

فدائی تصریح کرد: برای نمونه فردی که با زحمات زیاد به موفقیت ورزشی یا هنری رسیده امکان دارد با گریستن به این موفقیت واکنش نشان دهد که معمولاً این وضعیت را به غلط اشک شادی می‌گویند که در واقع آن هم تظاهری از یادآوری اندوه و شکست‌های قبلی فرد است.

منبع:فارس

 

Abolfazl Lotfi بازدید : 314 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 


 

عدم قطعیت یک واژه وحشتناک است! گاهی اوقات وقایع روزمره باعث ایجاد اضطراب، ترس و عجز می شوند. چه دوست داشته باشید یا نه، به هر حال عدم قطعیت ،یک هنجارجدید است وگاهی این تردید و نامتعینی ما را به شدت می ترساند ، اما ما می توانیم هوشمندانه این ترس ها را تبدیل به انرژی و سوخت حرکت خود کنیم :

 

ما در زمانی زندگی می کنیم که جهان در یک موقعیت غیرپایدار قراردارد .اگر شما می خواهید زمانتان را در این سیاره بگذرانید و به طور مداوم در زمینه کسب تجربه، هنر و تجارت فعالیت داشته باشید، ضروریست فعالانه و عمدا در جستجوی تقویت عدم قطعیت باشید، چرا که یک طرف دیگر عدم قطعیت، فرصت است.

 

هیچ چیز بزرگی برای هیچکس، با انتظار کشیدن اتفاق نمی افتد ، تمام اطلاعات مورد نیازهم به یکباره از آسمان سقوط نمی کند. کارهای بزرگ نیازمند مواجه شدن شما با عدم قطعیت و تردید است . برای بالفعل شدن پتانسیل درونتان با سوالات مداوم زندگی کنید. چاره ای جز این نیست.

 

وقتی که شما توانایی مواجه شدن با عدم قطعیت را پیدا کنید آنگاه نبوغ را در خود بوجود می آورید. مشکلات، اغلب مردم را از پا در می آورد و باعث ناخرسندی، اضطراب، ترس و شک در آنها می شود که بطور معنادار و بالقوه ای تلاش بی وقفه آنها را قبل از آنکه به ثمر برسد، نابود می کند. اما چرا آنها موفق نمی شوند و خود را وادار به مهار انرژی احساسی نمی کنند ؟

 

چه می شد اگر اینگونه نبود ؟

در مواجهه با تردید چه روشی برای تبدیل ترس، اضطراب و شک به انرژی و زیرکی وجود دارد ؟ نقطه عطف ماجراهمین جاست. توانایی شما برای تکیه بر ناشناخته ها هیچ ارتباطی با شانس یا ژنتیک ندارد بلکه بیشتر یک چیز کاملا اکتسابی است. من چندین سال گذشته را صرف مصاحبه با بنیان گذاران طراز اول علم که تحقیقات فراوانی در زمینه های گوناگون از جمله علم اعصاب، روانشناسی ،خلاقیت و تجارت داشتند، گذراندم .

 

به واسطه این کار ، مجموعه ای از طرحها ،تمرین هاو استراتژی ها ایجاد شده است که نه تنها بینش، خلاقیت، نوآوری و حل مشکلات را در بر می گیرد بلکه به بهبود هر چه بیشتر معضلاتی که اغلب به دنبال جستجوی خلاق بوجود می آید کمک می کند.

 

در اینجا پنج استراتژی پایه را برای کمک به شما ذکر می کنیم :

 

1- بازسازی

ما داستان هایمان را در تمام طول روز تکرار می کنیم. من لاغرم. من چاقم. من بااستعدادم. من احمقم. این هوشمندانه است، این احمقانه است. من موفق خواهم شد. من شکست خواهم خورد. من وحشت زده و مضطربم. من بی پروا و پیشقدم هستم.به نظر می رسد خطوط داستان های ما حول و حوش شرایطی خاص ایجاد می شوند که به مراتب تعیین کننده تر از خود وضعیت اصلی است. آنها نه فقط روی تمایلات ما، بلکه روی کیفیت عقاید و راه حل های ما اثرگذار هستند.

 

اگر شما داستانی را خلق کنید که در آن توانمندی و نوآوری وجود داشته باشد این خبر بزرگی است. اما متاسفانه ذهن ما تمایل نیرومندی برای خلق داستانهایی دارد که درآنها تردید وجود دارد و این به مثابه از کار انداختن و بازداشتن خلاقیت است.

 

باز سازی فرایندیست که از شما می خواهد تا خطوط منفی داستان را متوقف کنید . اگر با کاوش در مورد داستان، پایان خوشی را برای آن پیش بینی نمی کنید، داستانی جدید ساخته و بیان کنید، تا با تجربه یک رویداد نامعلوم، نه بعنوان آغاز شکست و رکود بلکه بعنوان راهنمایی برای دستیابی به مقصود و فرصت، قدرت یابید.

 

برای مثال، اگر ریسک شکست داستانتان بالا باشد به جای پرسیدن اینکه آیا من شکست خواهم خورد و ساختن سناریوی مایوس کننده، می توانید بپرسید چطور می توانم جبران کنم ؟ چه کاری باعث موفقیتم خواهد شد ؟ سپس در مورد این سوالات داستانهای جدید بسازید.

 

2- تمرین تمرکز

براساس تحقیقات، تمرکز روی باز سازی وسیله ای فوق العاده قوی برای تکیه کردن بر ناشناخته هاست اما به خونسردی ویژه و توانایی بازبینی و دیدن واقعیات نیاز دارد تا پس از آن لحظات ناراحت کننده ، شگفتی ها امکان بروز یابند .علاوه بر آن، حس مداوم رشد را ایجاد کرده و سبب می شود ساختن زندگی و انجام فعالیت ها در این دنیایی که هنجارجدیدی ندارد ، لذت بخش شود و به شما کمک می کند تا افکار مخرب و محدود کننده را نابود کنید .

 

3- ورزش ذهن

همه ما تحقیقات فراوانی را در مورد ارتباط ورزش با سلامتی، کاهش وزن و پیشگیری از بیماریها مشاهده کرده ایم اما آیا شما از اثرات عمیق ورزش بر روی مغزتان آگاهی دارید ؟

 

برای مثال، تمرینات قلب و عروقی روزانه مخصوصا با شدت بالا، باعث بهبود روحیه ، عملکرد اجرایی ،و قدرت تصمیم گیری بالا، خلاقیت و کاهش اضطراب و ترس می شود.

 

آخرین تحقیقات بعمل آمده نشان می دهد که حتی رشد سلولهای جدید مغزی با ورزش امکان پذیر است ، چیزی که تا چند سال قبل غیر ممکن به نظر می رسید. این همان چیزیست که شدیدا باعث کاهش اضطراب و افزایش انرژی و به تبع آن بهبود خلاقیت و حل مشکلات فرد می شود.

 

4- تک کار بودن

دیگر زمانی که انجام چند کار هم زمان باعث افتخار بود گذشته است . باید بدانید مغز نمی تواند چند کار را با هم انجام دهد فقط سریعا کارها را جایگزین می کند، بعضی اوقات سرعت کافی باعث می شود که باورکنیم کارها را با هم انجام می دهیم اما مشکل اینجاست که هر زمانی که ما کارها را جایگزین هم می کنیم یک افزایش فشار روی مغز ما ایجاد می شود و برای یک تعامل مجدد در ذهن ، از چند ثانیه تا 15 دقیقه وقت لازم است !!! این به طور دیوانه واری مغز مارا درگیر می کند و همزمان بر بهره وری، خلاقیت، افزایش احساس اضطراب و استرس تاثیر می گذارد.

 

همچنین چند کاره بودن نیازمند اینست که شما اطلاعات زیادی را در حافظه کاری خود نگهداری کنید که این کار بوسیله یک قسمت از مغز به نام کورتکس(PFC) انجام می شود. اما PFC مسئول اراده و جلوگیری از ترس و اضطراب نیز هست. چند کاره بودن باعث افزایش فشار روی PFC می شود و این بطور موثری سبب از بین رفتن توانایی آن در جلوگیری از ترس و اضطراب می گردد.

 

ساده ترین راه فقط این است که بگویید نه و هر چیزی را در زمان خودش و با اشتیاق انجام دهید.

 

5- داشتن تکیه گاه

به جای خلق کردن به تنهایی، سعی کنید تا از یک پشتیبان زیرک در روند خلاقیت خود بهره بگیرید. روی آموختن فراوان تمرکز کنید. ساده ترین روش را برای دستیابی به اهدافتان پیدا کنید .کسانی که به ایده شما علاقمند هستید را بیابید و برای ادامه کار از آنها یاری بگیرید . این نه تنها باعث کاهش اتلاف وقت می شود بلکه از نظر روانشناسی با افزایش اطمینان ، خلاقیت شمارا به سوی روند صعودی سوق می دهد.

 

این 5 استراتژی و تمرین می تواند راهی را که شما در مراحل خلاقیت تجربه می کنید تغییر دهد. آنها نه تنها باعث بهبود خلاقیت های نهفته سابق می شود بلکه سبب می شود شما هر تلاش خلاقی را با حسی عمیق تر و خونسردی و لذت تجربه کنید!

منبع:آی بانو

Abolfazl Lotfi بازدید : 141 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

بزرگترین دشمن شما کیست ؟ اصلا تا حالا به این موضوع فکر کرده اید ؟ شاید فکر می کنید دشمنی ندارید اما باید رازی را به شما بگوییم : شما بزرگترین دشمن خودتان هستید ، 6 راهی که با خود دشمنی می کنید را در ادامه بخوانید .

 

برای مدت طولانی من زندگی تک بعدی داشتم و فکر می کردم که فقط باید با روش خاصی زندگی کرد . سعی کردم اشتباهاتم را مرور کنم تا بفهمم چه عاملی سبب شده که موفق نشوم. و فهمیدم که برای اینکه حس راحتی داشته باشم رویاهایم را فراموش کرده ام. باورهایم را نادیده گرفته و خودم را از عشق و خوشبختی با ممانعت از دستیابی به آنها محروم ساختم. اما بعد از مدتی که گذشت و به زندگی ام نگاه کردم با خود گفتم چرا زندگی اینقدر پر از بدبختی است؟

 

واضح است که خودم را خیلی گم کرده بودم. سپس شروع کردم به تغییر دادن چیزهایی که در طول دهه قبل جزو عادتهای من به شمار می رفتند که منجر به مشاجراتی با همسرم شد. نهایتا درحالیکه اشک می ریخت به من گفت :" مارک تو خودت دشمن خودت هستی! خودت !...همه چیز تقصیر خودت است. دیگر نمی توانم تسکین تو باشم ، اگر بخواهی می توانی تغییر کنی اما لازم است که بخواهی و خواهش می کنم بخواه..." . و من پس از مدتها کشمکش های درونی و مطالعات گسترده و حمایت های بی دریغ همسرم و چند نفر از دوستان ، نهایتا توانستم خودم را پیدا کنم.

من می خواهم تجربیاتم را در اختیار شما قرار بدهم چون می دانم که شما نیز گاهی درگیری هایی با شیطان درونتان دارید. بعضی وقتها افکار ما و تصمیم های همیشگی و روتین زندگی بزرگترین دشمن ما محسوب می شوند که باعث می شود من به شما یادآوری کنم که از آن برحذر باشید.

 

1- توقع رضایت همیشگی داشتن

در زندگی هیچ چیز ثابت و همیشگی نیست. همانطور که شادی مطلق وجود ندارد غم و اندوه مطلق نیز وجود ندارد. می توان گفت که تغییر در حس و حال ما وجود دارد که به طور مداوم بین شادی و غم در نوسان است. در هر زمانی به این فکر می کنیم که بعدا چه می شود و چه حسی خواهیم داشت – نوعی مقایسه بین میزان رضایت مندی خود در زمان های مختلف. در این مسیر، برخی از ما که حس غم و اندوه فراوانی داریم ، پس از التیام آن می توانیم به اوج شادی و لذت برسیم. به عبارت دیگر شادی و غم لازم و ملزوم یکدیگرند؛ یکی باعث تقویت دیگری می شود. انسانها باید بدبختی و بیچارگی را بشناسند تا قدر عافیت را بدانند.

 

نکته مهم تمرکز روی جنبه های خوب زندگی است. شاید شما همه لحظه های زندگیتان را آگاهانه سپری می کنید و شاید درک کرده باشید که همه خوشبختی که به دنبالش هستید را درهمان لحظه دارید. اگر حس می کنید که لحظه ای که در آن هستید بهتر از آن چیزی است که می توانست باشد ، لذت شما بیش تر از حد و اندازه آن خواهد شد.

 

2- وسواس در بررسی خطاهای فردی

تصور کنید که در دوره دبیرستان به سر می برید یک سال معدلتان الف ، دو سال بعدی ب و سال بعدتر ج باشد. آیا شما روی داشتن معدل الف و یا ج زیاد فکر می کنید؟ آیا به خاطر معدل پایین خودتان را سرزنش می کنید؟ و یا در دوره ای که معدلتان پایین بود روی علایق و توانایی های شخصی خود تمرکز داشتید؟ من امیدوارم که متوجه ارزش طرز فکر دومی شده باشید.

 

هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، به سه چیز مهم زندگی خود فکر کنید و زمانی که به بستر می روید که بخوابید ذهنتان را پر از فکر های مثبت و کارهای کوچکی که در طول روز به خوبی از پسش بر آمده اید کنید. موفقیتهای خود را آزمایش کنید. قدرت تفکر خود را به سمتی هدایت کنید که باعث به وجود آمدن تاثیرات مثبت در زندگی شود. با خود مرور کنید که چه کارهایی را و چرا اغلب خوب انجام می دهید و خواهید دید که به طور طبیعی راههایی را پیدا می کنید که کارهای دیگر را هم به درستی انجام دهید. مناسب ترین روش برای لذت بردن از موفقیتهای زندگی این است که خود را به خاطر بی کفایتی در گذشته ملامت نکنید. اما در عوض، سعی کنید روی موفقیتهای فعلی مانور دهید.

  

3- داشتن زندگی روتین و مرده

رایج ترین و مخرب ترین اعتیاد در جهان ترسیم یک نوع زندگی راحت و روتین است. چرا وقتی 400 کانال تلویزیونی داریم به دنبال فقط یک سبک زندگی هستید؟ شما مثل کامپیوتر نیستید که تراشه را روی برد نصب کرده و یک برنامه را اجرا کنید ، زندگی چیز دیگری است. زندگی یعنی حیات. زندگی یعنی یادگیری و رشد با وجود هیجانات و استرس ها .

زندگی پر از معماهاست ؛ بعضی از آنها هیچگاه به جواب نمی رسند.این تمایلات ذهن جستجو گراست که به دنبال پاسخ می گردد و در میان ناشناخته ها شجاعانه سیر می کند تا به جواب سوالات خود برسد و همین جستجوهاست که به زندگی معنا می بخشند.

در نهایت ، شما می توانید بقیه زندگی خود را با حس تاسف در باره خود ادامه دهید و روال زندگی خود را با بی تحرکی سپری کرده و یا می توانید همیشه از وجود شگفتیهای زندگی متعجب شوید و از خود به خاطر تلاش برای حل مشکلات تشکر کنید. همه اینها فقط به ذهن خودتان بستگی دارد. اولین گام مشخص این است که خود را متقاعد کنید که از محدوده زندگی روتین خود خارج شوید.

 

4- اعتقادات محدود کننده

شما از عقاید خود رنج نمی برید. شما از بی اعتقادی خود رنج می برید. اگر در خود هیچ امیدی حس نمی کنید، به این معنی نیست که هیچ امیدی وجود ندارد؛ فقط به این علت است که شما به وجود امید اعتقاد ندارید. از آنجایی که ذهن مسوول هدایت بدن است ، نهایتا این ذهن است که باعث می شود رویایی به تحقق برسد و یا بالعکس. واقعیت زندگی شما بازتابی از اندیشه و تفکرات شماست و یکی از راههایی است که باعث می شود هرچه که بدان باور دارید اتفاق بیافتد. بعضی وقتها بهتر است آنچه را که فکر می کنید نمی توانید انجامش دهید حداقل تلاشتان را بکنید و در نهایت متوجه می شوید که شما واقعا می توانید. همه اینها از درون آغاز می شود. شما افکارتان را تنظیم می کنید و تنها کسی که می تواند سر پا نگهتان دارد ، خود شما هستید.

 

5- مقاومت در برابر ریسک پذیری

عشق و خوشبختی با ریسک همراهند . ریسک پذیری یکی از مزایایی است که باعث می شود آغوشتان را به دنیای زیبایی ها و فرصت ها باز کنید. ریسک پذیر بودن به معنی نقطه ضعف نشان دادن نیست ، به معنی نشان دادن بخش هایی از وجودتان است که تا قبل از این آن را نادیده می گرفتید. به معنی روبرو شدن با دنیای بیرون با قلبی پذیرا و پر از صداقت است و گفتن این جمله به دنیا که :"من همین هستم. یا مرا همینگونه قبولم کن و یا ترکم کن"

 

خیلی سخت است که آگاهانه به دنبال خطر برویم. چرا؟ برای اینکه همراه با آسیب هایی است. اگر شما چهره واقعیتان را نشان دهید، این امکان وجود دارد که کسی شما را درک نکند و حتی پس بزند. ترس از چنین عواقبی آنقدر زیاد است که شما مجبورید برای محافظت از خود همیشه پشت نقاب مخفی شوید. اما دقیقا این تنها یک درد مداوم است که شما سعی می کنید از آن فرار کنید.

 

از آنجایی که عشق و خوشبختی نیازمند ریسک پذیری هستند، اگر این ریسک را از خود دور کنید درواقع لذتهای زندگی را از خود دور کرده اید.

 

6- از دیگران انتظار زیادی داشتن

همیشه این ذهنیت با شما همراه است که کارها باید چگونه انجام شوند. این ذهنیت باعث می شود که از واقعیت دور بمانید و باعث می شود که از درک واقعی خوبی های زندگی اجتناب کنید. راه حلش؟ ساده است. از توقعات خود کم کنید. قدرهر آنچه که دارید را بدانید. بهترین ها را بخواهید اما توقعتان را کم کنید. شما مجبورید که با واقعیت به جای جنگیدن ، کنار بیایید. اجازه ندهید که سطح انتظارات شما مانع دیدن خوبی ها و اتفاقات زندگیتان شود. زمانی که از سطح توقعات خود از دیگران و چیزهای دیگر کم کنید، می توانید از ماهیت واقعی آنها همان گونه که هستند لذت ببرید.

اکنون نوبت شماست ، شما چگونه با خودتان دشمنی می کنید؟ به ما هم بگویید.

بر اساس نوشته های :مارک چرنوف

منبع:پرداد

Abolfazl Lotfi بازدید : 116 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

خداوند مهربان که این روزها افتخار بندگی را نصیب ما کرده و ما را همچون بندگان پاکش به مهمانی دعوت کرده به هیچ وجه دلش نمی‌خواهد که بندگانش در سختی قرار بگیرند و رنج و گرسنگی را تحمل کنند. شاهد این مدعا آیه 185 سوره بقره است که می‌گوید«یریدالله بکم‌الیسر ولا یرید بکم‌العسر» «خداوند آسایش شما را می‌خواهد نه زحمت شما را.» اما در ادامه گفته«اجیب دعوه‌الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی» در دعای دعاکننده را هنگامی که مرا می‌خواند پاسخ می‌گویم، پس باید دعوت مرا را بپذیرند»

 

این دعوت خداست. دعوتی که اجابت را بشارت داده. پاسخ این دعوت را خود خدا خواهد داد. او که حاکم آسمان و زمین است. پس مشکل از ماست اگر کم می‌آوریم. مشکل از اندیشه جزء فکر ماست. اندیشه ما که کل را فراموش می‌کند و جزء را در نظر می‌گیرد. گرسنگی را در نظر می‌گیرد و در نظر نمی‌گیرد که این یک دعوت آسمانی است و هر دعوت آسمانی یک پاسخ آسمانی خواهد داشت. پاسخی به وسعت آسمان و زمین آنقدر وسیع که از دایره درک ما خارج است. پس حالا که مهمان خدا شده‌ایم آنچنان رفتار کنیم که لایق مهمانی خداوند آسمان و زمین باشیم. لایق رحمت او! لایق درهایی که این روزها گشوده می‌شود و لایق اجابت شدن.

 

حالا که فرصتی به ما داده شده که از چشمه رحمت بی‌کران خداوند جرعه‌ای بنوشیم، دعوتش را اجابت کنیم و آن چنان بندگی کنیم که اگر روزی دستمان به آسمان بلند شد و دلمان شکست و پریشان شدیم، دعاهای‌مان قبل از پایین آمدن دست‌های‌مان اجابت شود.

 

چرا در هنگام روزه‌داری عصبی می‌شویم؟

یک متخصص تغذیه در این مورد می‌گوید: ذهن و روان و جسم یک مثلث تشکیل می‌دهند که کاملا به هم وابسته‌اند و وقتی جسم دچار یک تغییر شود، ذهن و روان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و بالعکس!

 

این مسئله را افرادی که رژیم غذایی می‌گیرند، تجربه کرده‌اند. به طور مثال فردی که رژیم می‌گیرد، اگر در حالت عادی ساعت 2 بعدازظهر ناهار می‌خورده در زمان رژیم از ساعت 12 ظهر احساس گرسنگی می‌کند. این در واقع بازی ذهن است. دکتر عباس ملکی افزود: در حالت روزه‌داری هم ذهن وارد عمل می‌شود و با یادآوری گرسنگی، شخص را به بازی می‌گیرد.

 

وی گفت: این بازی ذهن روی جسم و روان تاثیر می‌گذارد و فرد حس می‌کند جسمش بی‌رمق شده و این مسئله‌ روی روان او تاثیر می‌گذارد. لذا برخی از افراد در هنگام روزه‌داری، رفتارهای عصبی و هیستریک از خود نشان می‌دهند که اکثرا به بازی ذهن برمی‌گردد.

 

دکتر ملکی در ادامه گفت: در واقع روزه‌داری زمان مناسبی است که ما بتوانیم ذهن را به کنترل خود درآوریم و اجازه ندهیم ذهن، ما را به بازی بگیرد و جسم و روان ما را تحت تاثیر قرار دهد.

 

روزه‌داری موجب ترک عادت می‌شود

وی افزود: یکی از ویژگی‌های انسان در مورد تغذیه این است که به مرور زمان به یک شیوه غذایی عادت می‌کند.

به طور مثال افراد صبح که از خواب بیدار می‌شوند، روش‌های صبحانه خوردنشان متفاوت است و هرفردی به این روش عادت می‌کند و در واقع عادت به مرور تبدیل به نوعی اعتیاد می‌شود. مثلا فرد اگر راس یک ساعت خاص چای یا قهوه نخورد، سردرد می‌گیرد و سیستم زندگی‌اش به هم می‌ریزد. اما روزه نوعی ترک عادت است و به افراد می‌آموزد که روش‌های معمول زندگی را برای مدتی کنار گذاشته و با روشی جدید آداب خوردن را رعایت می‌کنند.

 

بنابراین روزه باعث ترک عادت می‌شود و همین مساله کمک زیادی می‌کند که ما از عادات اعتیادآور تغذیه‌ای دور شویم. دکتر ملکی گفت: البته همین ترک عادت، در افرادی که سیستم تغذیه‌ای درآنها روبه اعتیاد گذاشته، نوعی سردرگمی ایجاد می‌کند.

 

بنابراین ترک عادت در ایام روزه داری هم می‌تواند در افرادی که عادت داشتند به شیوه‌ای خاص غذا بخورند، ایجاد استرس و عصبانیت کند. که البته این نشانه خوبی است. درست مانند کسی که در حال ترک اعتیاد است و حال خوبی ندارد اما پس از این دوره بدنش سم زدایی می‌شود.

 

دکتر ملکی گفت: ترک عادت در ایام روزه‌داری هم به همین نحو است و فرد با تغییر رژیم غذایی خود را از یک اعتیاد تغذیه‌ای رها می‌کند و این یکی دیگر از فواید روزه است.

 

این متخصص تغذیه افزود: روزه داری تمرینی است برای کنترل ذهن و ترک عادت تا بیاموزیم ذهنمان را تحت کنترل خودمان درآوریم تا با تسلط برجسم و روان، موجب عصبی شدن ما نشود و همچنین با همین کنترل کردن، در هنگام تغییر رژیم غذایی، فشاری به بدن وارد نخواهد آمد. چرا که ذهن، بسیار قدرتمند و فعال است و همانقدر که قدرت دارد روی جسم و روان ما تاثیرگذاشته و ما را از مدار خارج کند، همانقدر هم با کنترل صحیح قادر است کارهای بزرگ و اساسی در ما ایجاد کند.

 

وی افزود: در واقع روزه، شکل ظاهری قضیه است و ماه رمضان، فلسفه و باطنی عمیق در پشت خود دارد و در واقع هدف از روزه‌داری فقط نخوردن و نیاشامیدن و تغییر روش تغذیه نیست؛ بلکه هدف، ایجاد یک تحول درونی است که انسان روزه‌دار باید در پایان ماه رمضان به آن تحول درونی دست پیدا کرده باشد و همزمان با عید فطر، عیدی در درون فرد ایجاد شده باشد و فرد شاهد یک تحول در درون خود باشد. بنابراین کنترل آگاهانه افراد در این ایام کمک زیادی به آنها خواهد کرد که درونشان را متحول کنند و با این تحول از رحمت بیکران خداوند برخوردار شوند.

 

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک

یکی از عواملی که باعث می‌شود ما به هم بریزیم و غمگین شویم و دیگران را هم غمگین کنیم پندار ماست. به محض اینکه در ذهنمان قضاوتی منفی در مورد کسی می‌کنیم. اولین کسی که مورد آسیب قرار می‌گیرد خود ما هستیم. بعد از اینکه این فکر منفی در ذهن ما شکل گرفت، آن را به زبان می‌آوریم و «غیبت» شکل می‌گیرد. هنوز هم اولین کسی که در معرض آسیب است خودمان هستیم. به همین دلیل در شریعت ما غیبت را به خوردن گوشت مرده برادر تشبیه کرده‌اند. چرا که غیبت به همین میزان کراهت دارد و بعد از گفتار، پندار ما تبدیل به کردار می‌شود و ممکن است با رفتاری ناشایست دلی بشکنیم یا حقی را ضایع کنیم. اینجاست که مرتکب ظلم می‌شویم و یقینا نتیجه هرظلمی به خودمان بازخواهد گشت چرا که دنیا دار مکافات است.

 

و خداوند ظالمان را دوست نمی‌دارد. اینجاست که به یاد این حدیث می‌افتیم که «مسلمان کسی است که دیگران از دست و زبان او در امان بمانند»

 

ماه رمضان زمان تمرین خوب بودن است. تمرین بد نبودن. آنچه دراین ماه به ما سفارش می‌شود، روزه بودن تمام اعضا و جوارح ماست. روزه بودن ذهن از قضاوت‌ها. چرا که ما حق نداریم در مورد افراد قضاوت کنیم با این حال چشم عادت کرده که عیب‌ها را ببیند و ذهن عادت کرده که افراد را حلاجی کند. عادت کرده‌ایم افراد را زیر ذره بین قرار دهیم و آنچه را به ما مربوط نمی‌شود مورد قضاوت قرار دهیم یا اینکه در قرآن آمده «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از بعضی گمان‌ها بپرهیزید که برخی گمانها گناه هستند.»

 

اما ما عادت کرده‌ایم هرجور دلمان می‌خواهد فکر کنیم. فکر کنیم که فلان زن و شوهر به هم نمی‌آیند و فلان زن از شوهرش سرتر است و فلانی لیاقت این خانه و زندگی را ندارد.

 

از ماست که برماست

در خیابان به افرادی که نمی‌شناسیم نمره می‌دهیم. اگر فردی سوار ماشین آخرین مدل است نگاهش می‌کنیم و در دلمان می‌گوییم، این آدم با این قیافه سوار چه ماشینی شده! آنوقت من...

 

اگر به یک مهمانی یا یک عروسی برویم، بعد از خارج شدن از آنجا به تک‌تک افراد نمره رد یا قبولی می‌دهیم و همه را از روی ظاهرشان قضاوت می‌کنیم و همین امر باعث شده، همه آدم‌ها ظاهر خود را آراسته کنند و فکری به حال باطنشان نکنند چرا که ما از آنها ظاهر را خواسته‌ایم. ما سیرت را فدای صورت کرده‌ایم و آنچه به ما می‌رسد، بازتابی از عمل خودمان است.

 

و واقعا باید بگوییم «از ماست که برماست.»

 

در این ماه فرصت مناسبی است که پندارمان را تربیت کنیم. ذهنمان را مانند یک کودک تحت اختیار بگیریم و به او اجازه ندهیم به هرکجا که دلش می‌خواهد سرک بکشد. برایش

حد و مرز قائل شویم تا از حد خود خارج نشود. ماه رمضان فقط نخوردن و نیا شامیدن نیست. تمرین بندگی است. وظیفه بنده این نیست که در کار سایر بندگان خدا دخالت کند. وظیفه بنده این است که خودش را اصلاح کند.

 

از دست تو زبان!

وقتی ذهنمان آنقدر لاابالی و بی‌قید باشد که هرجور دلش می‌خواهد رفتار کند و هرفکر منفی را به اما القا کند طبیعی است که اگر جلویش را نگیریم و مقابلش نایستیم، زبان هم درگیر خواهد شد. می‌گویند زبان استخوان ندارد اما گاهی برنده‌تر از شمشیر می‌شود.

 

درست است هرکدام از ما بارها دلمان از دست زبان دیگران شکسته و یقینا با زبانمان دل‌های زیادی را شکسته‌ایم.

 

شاید وقت آن رسیده که این زبان را هم کنترل کنیم و نگذاریم دل بشکند و یادمان باشد اگر دلی شکسته شود یقینا و به طور حتم یک روز نتیجه‌اش را خواهیم دید.

 

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

از این مرحله که بگذریم، می‌رسیم به عیب جویی از دیگران! خودمان را بری از هرگناه و اشتباه می‌بینیم و دیگران را زیر ذره بین می‌گذاریم.

 

انگار که هیچ وقت دچار هیچ خطایی نشده‌ایم و همواره پاک و معصوم زندگی کرده‌ایم.

 

خود را پاک می‌دانیم و وظیفه خود که عیب‌های دیگران را پیدا و خودشان و به دیگران گوشزد می‌کنیم.

 

غافل از اینکه حقیقت چیزی غیر از آن چیزی است که ما می‌بینیم و شاید اگر ما در شرایط آن شخص بودیم و جایگاه او را داشتیم و زندگی با ما آنگونه رفتاری کرد که با او کرده ما به مراتب بدتر از او رفتار می‌کردیم.

 

پس یکبار هم که شده به خودمان بگوییم «عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت، که گناه دگران برتو نخواهند نوشت»

 

این روزها، روزهای تحول است، روزهای تربیت کردن خود، روزهای ویران شدن. ویران شویم تا شاید از ویرانه‌های وجودمان جوانه‌های عشق بروید.

 

یادمان باشد اگر گرسنگی و تشنگی به ما فشار آورد و گرما اذیتمان کرد بازهم شان ما این است که مهمان خدا هستیم و نگذاریم سختی روزه داریمان دیگران را به سختی بیندازد و «بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم»

منبع:مردم سالاری/سلامت نیوز

Abolfazl Lotfi بازدید : 238 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

مدیرگروه روانپزشکی دانشگاه علوم‌پزشکی مشهد گفت: روزه‌داری برای بیماران مبتلا به اختلالات روانی خفیف مانند افسردگی، اضطراب و وسواس‌های خفیف مشکلی ایجاد نمی‌کند.

 

فاطمه محرری درباره منع یا امکان روز‌ه‌داری بیماران مبتلا به اختلالات روانی گفت: بطور کلی هر نوع فعالیت معنوی تأثیرگذار می‌تواند در بهبود سلامت روانی بیمار مؤثر باشد، ولی نمی‌توان این نسخه را برای هر بیماری تجویز کرد و بسته به نوع بیماری و شرایط بیمار، وضعیت با نظر پزشک معالج متفاوت است.

 

وی گفت: به هم خوردن نظم خواب و بیداری و تحمل ساعات طولانی تشنگی و گرسنگی در جریان روزه‌داری، برخی بیماران را دچار افزایش اضطراب می‌کند که در این صورت با مشورت پزشک معالج توصیه به روزه گرفتن نمی‌شود.

 

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: مصرف برخی داروهای خاص آنتی‌سایکوتیک مانند کلوزاپین و لیتیوم، بیمار را دچار خشکی دهان و تشنگی شدید می‌کند که اگر آب کافی به آنها نرسد، احتمال آسیب کلیه وجود دارد.

 

دکتر محرری گفت: در شرایط کلی، منعی برای روزه‌داری بیماران روانی وجود ندارد اما در برخی بیماران که به ملاحظات و مصرف داروهای خاص نیاز دارند و شرایط جسمی و روانی مناسبی ندارند، توصیه به روزه گرفتن نمی‌شود.

 

وی با بیان این که مبتلایان به پرخوری عصبی منعی برای روزه گرفتن ندارند، تصریح کرد: اگر این بیماران بتوانند ساعت طولانی روزه‌داری را تحمل کنند، حجم معده‌شان کوچک شده و نه تنها مشکلی برایشان وجود ندارد بلکه به سمت بهبودی نیز پیش می‌روند.

 

محرری درباره بیماران با علایم سایکوتیک نیز گفت: این افراد در دوره حاد بیماری، بهتر است روزه نگیرند و در رابطه با افسردگی‌های شدید و بیماران اورژانس‌های روانپزشکی در شرایط حاد، تا زمانی که به مرحله بهبود نرسند،روزه‌داری توصیه نمی‌شود.

 

این روانپزشک گفت: کاندیدهای الکتروشوک نیز تا زمان بهبود وضعیت بدنی نباید روزه بگیرند.

منبع:سلامت نیوز

Abolfazl Lotfi بازدید : 188 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

 

 

وقتی کسی تصمیم می‌گیرد به زندگی خود پایان دهد، دلایل زیادی برای رسیدن به این تصمیم دارد، تصمیمی که یک آسیب اجتماعی را رقم می‌زند و در 10 سال اخیر شکل و شمایل آن تغییر کرده است.

 

در این باره با «محمدعلی محمدی»، آسیب‌شناس گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

خودکشی‌ بیشتر در چه بازه سنی‌ای دیده می‌شود؟

آسیب‌اجتماعی سن و سال ندارد؛ اما برخی بررسی‌های اولیه حاکی از آن است که بیشترین خودکشی‌ها در افراد 15 تا 45 سال رخ می‌دهد و تمایل به خودکشی در 12 تا 15 سالگی به اوج می‌رسد؛ زیرا افراد در این دروه بحرانی‌ترین زمان زندگی خود را طی می‌کنند و بروز تغییر در هورمون‌ها زمینه خودکشی را تقویت می‌کند.

 

یعنی سن نوجوانی، سن خودکشی است؟

نه دقیقاً؛ در این سن بچه‌ها به شدت الگوپذیر می‌شوند و در کشور ما نیز به شدت این الگوها به‌خصوص از طریق رسانه‌ها به مردم تزریق می‌شود.در این سن فرد نه فقط به‌ دلیل ناراحتی، گاهی به دلیل تجربه یک حس یا دیدن عکس‌العمل اطرافیان دست به این کار می‌زند؛ یعنی در یک سریال یا فیلم این اتفاق را می‌بیند و دوست دارد که آن را تجربه کند. به‌عبارتی نمایش دادن خشونت در رسانه تشویق جوانان به آسیب‌اجتماعی است. البته در زمانی که فرد به سن بلوغ نیز می‌رسد، به ‌دلیل بروز تغییرات هورمونی با بحران‌های متعدد روبه‌رو می‌شود و در نتیجه افکار نزدیک به خودکشی در این دوران زیاد می‌شود حتی نوجوانان گاهی از روش‌های عجیبی برای خودکشی استفاده می‌کنند.

 

چه تغییری در روش‌های خودکشی ایجاد شده است؟

بررسی روش‌های خودکشی نشان می‌دهد در کشور ما تعدادی از زنانی که می‌خواهند دست به خودکشی بزنند، خودسوزی می‌کنند. استفاده از دارو، سم، پارگی عروق، حلق آویز کردن و پرش از ارتفاع نیز از روش‌های کلی این عمل به شمار می‌رود. البته روش‌های عجیب دیگری نیز در چند سال گذشته گزارش شده است؛ از جمله اپیدمی خودکشی با قرص برنج که در علاوه بر مناطق شمالی کشور به تهران نیز رسیده است. استفاده از این روش نشانه اوج خشم فرد اقدام‌کننده و جوانی وی است. یک روش عجیب دیگر که در لرستان شایع شد، خودکشی بر اثر گچ خوری بود.

 

چطور یک رسانه می‌تواند مرگ را تزریق کند؟

در ایجاد این حس به هیچ عنوان رسانه را دست کم نگیرید. در خودکشی فرد باید به پوچی برسد، این پوچی همان به اصطلاح ته خط است؛ علل زیادی برای رسیدن به این حس وجود دارد اما وقتی ایجاد شد، مرگ‌آور می‌شود. برای نمونه یک نوجوان به دلیل مشکلات خانوادگی مجبور است تمام روز را کار کند، به مدرسه نمی‌رود، خواسته‌هایش برآورده نمی‌شوند در این بین وقتی به خانه می‌آید تا استراحت کند برنامه‌هایی را از تلوزیون یا ماهواره می‌بیند که او را به سمت خودکشی تشویق می‌کند. برای نمونه در برخی سریال‌ها داستان حول محور فردی می‌چرخد که بعد از خودکشی روحش آزاد شده است، برنامه‌هایی از این دست پوچی و هیجان تجربه کردن دنیای پس از مرگ را تبلیغ می‌کنند. این را نیز باید بگویم که پدیده ناهنجار خودکشی در همه کشورها دیده می‌شود و طبق بررسی‌های روانشناسان در جامعه‌هایی که فیلم‌هایی در زمینه خودکشی و مرگ بیشتر نمایش داده می‌شود افراد تمایل به تجربه نوع دیگری از حیات پیدا می‌کنند. نمایش خشونت توسط رسانه‌های دیداری و گزارش با آب‌‌وتاب خشونت در رسانه‌های مکتوب می‌تواند انگیزه قتل و خودکشی را در میان افراد جامعه به خصوص کسانی که در سن نوجوانی قرار دارند، تقویت می‌کند. در واقع خودکشی نوعی واکنش در مقابل کنش خشونت رسانه‌ای است به طوری در جامعه‌هایی که رسانه‌ها فیلم‌هایی در زمینه خودکشی و مرگ پخش می‌کنند افراد تمایل بیشتری برای تجربه چنین زندگی را دارند.

 

خودکشی قابل پیشگیری است؟

به طور حتم می‌توان از آن پیشگیری کرد؛ بهتر است رسانه‌ها به جای پخش فیلم‌هایی درباره مرگ و گسترش غم در جامعه از موضوع‌هایی برای امیدبخشی استفاده کنند. این نکته را نباید از نظر دور کرد که افسردگی نیز منجر به ایجاد حس پوچی و اقدام به خودکشی می‌شود؛ بنابراین باید این بیماری را در مراحل نخست درمان کرد تا به خودکشی ختم نشود. رسانه‌ها می‌توانند با برنامه‌های مختلف در پیشگیری از خودکشی نقش مثبتی داشته باشند و این موضوع بویژه در رسانه‌های تصویری از اهمیت زیادی برخوردار است. وظیفه همه برنامه‌ریزی برای پیشگیری از بروز ناهنجاری‌های جامعه است. با ارائه آموزه‌های دینی نیز می‌توان از افزایش این آسیب کاست. همچنین دور کردن اسلحه، داروهای مرتبط با خودکشی و برخی از سم‌های کشنده آمار قربانیان خودکشی را کم می‌کند. ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب برای افراد پریشان خاطر، معتاد به مشروبات الکلی و مبتلایان به اسکیزوفرنی از بهترین راه‌های کاهش این آسیب است. البته در کشور ما در مقایسه با آمار جهانی شمار خودکشی خیلی نگران‌کننده نیست بلکه درصد رشد آن است که باید متولیان را نگران کند. در کل پیشگیری از این آسیب نیازمند یک طرح ملی است که اجرای آن با همکاری نهادهای مختلفی همچون آموزش و پرورش، صدا و سیما، بهزیستی، وزارت بهداشت و درمان و وزارت ارشاد امکان پذیر است.

منبع:حمایت سلامت نیوز

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    برگزیده ها
    ست لباس کریمس
    http://www.zigil.ir/uploads/fardahosting/1392/10/02/7/24bc4373e501.jpg


    راهی برای از بین بردن
    لک صورت

    http://www.zigil.ir/uploads/mobin/1392/10/01/5/8f1685e3f901.jpg


    تصاویر خودرو تویوتا
    هایلندر 2014

    http://www.pedal.ir/wp-content/uploads/meet-the-2014-toyota-highlander-photo-gallery_5-200x150.jpg


    بیوگرافی سید علی ضیاء

    عکس زیبای علی ضیا و خواهرش


    رنو مگان کروک 2013
     رنو مگان کروک پس از جراحی زیبایی! +تصاویر


    عکس های دیده نشده
    مهران مدیری
    عکس های هرگز دیده نشده از مهران مدیری

    راه کاهش چین و چروک
     صورت
    10 راه کاهش چین‌ و چروک صورت

    اس ام اس های غمگین
    و تیکه دار دی ماه
     اس ام اس های غمگین و تیکه دار دی 92 (سری اول)

    چگونه عالی صحبت کنیم
    چطور عالی صحبت کنیم

    تصاویر مراسم حراج
    پیراهن مالدینی
     مراسم حراج پیراهن مالدینی +تصاویر

    جاذبه های گردشگری
    بوئنوس آیرس
     جاذبه های گردشگری بوئنوس آیرس

    بیوگرافی سپیده خداوردی
     بیوگرافی سپیده خداوردی + تصاویر سپیده خداوردی

    نقاشی های خارق العاده
    از طبیعت
     نقاشی های خارق العاده از طبیعت بکر و رنگارنگ (سری اول)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1204
  • کل نظرات : 56
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 50
  • آی پی امروز : 86
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 249
  • باردید دیروز : 155
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,028
  • بازدید ماه : 2,530
  • بازدید سال : 24,836
  • بازدید کلی : 2,013,725
  • کدهای اختصاصی